معرفي بناهاي مذهبي تاريخي شهرستان جاجرم
معرفي بناهاي مذهبي تاريخي شهرستان جاجرم
شهرستان جاجرم در جنوب غربي استان خراسان شمالي واقع است و از شمال به بجنورد (مرکز استان)، از شمال غرب به استان گلستان، از شرق به اسفراين،از جنوب شرق به سبزوار و از سمت غرب به استنان سمنان محدود ميشود.
آب و هواي جاجرم «معتدل و خشک، بيشترين درجه گرما در تابستانها تا 40 درجه بالاي صفر و کمترين درجه در زمستانها تا 15 درجه زير صفر و ميزان بارندگي سالانه حدود150 ميلي متر است(1).
اين شهرستان از نظر تقسيمات کشوري شامل سه بخش است. بخش مرکزي، بخش شقان (دنبالهي جلگه حاصلخيز مانه و سلماس) و بخش سنخواست (همجوار با اسفراين).
«جاجرم ولايتي است از خراسان. قصبهاي است معمور و آباد و قلعهي بزرگ دارد که در وسط واقع است و اطرافش بساتين و مزارع دارد و چهارصد خانوار در آن ساکناند و در اصل «جاگرم» و ميانهي نشابور و جوين وجرجان واقع شده...»(2)
«در سال 1369 ضمن بررسي اطراف جاجرم در مجاورت تپهاي به نام «تپهي پهلوان» تعداد فراواني تيغه و ابزار سنگي مشاهده شد که با توجه به کيفيت ساخت و پرداخت آنها ميتوان گفت بازمانده از اجتماعات دوران ميان سنگي ميباشند.»(3)
با استناد به گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار باستاني خراسان، قديميترين سفالهاي به دست آمده از تپههاي باستاني اين شهر (تپهي کلاته حسن) متعلق به هزارهي چهارم قبل از ميلاد است. در طول هزارهي اول قبل از ميلاد، اقوامي در منطقه ساکن بودهاند که مشخصهي آنان استفاده از سفال خاکستري است آثار باقيمانده از حضور آنان را ميتوان در اتلال دوشگلي(Doshagly) و رباط عشق جستجو نمود.(4)
مطالعهي شواهد تاريخي و باستان شناسي نشان ميدهد که «گذشته از سوابق درخشان تاريخي جاجرم از پيش از اسلام، در دوران تاريخي نيز شديدا مورد توجه بوده و وجود مقابر و مساجد از قرن پنجم و هفتم هجري و تپههاي عظيم اسلامي اين مطلب را تأييد ميکند(5)
در کتاب حبيب السير بارها از جاجرم در کنار شهرهاي مهمي چون قزوين، ري اصفهان، دامغان، جاجرم، جرجان و مشهد نام برده شده است. که نشانگر اهميت اين شهر است. طبق نوشتههاي خواندمير، پادشاهان ايلخاني بارها در لشکرکشيهايي که به منظور سرکوب شورشيان انجام ميدادند، در اين شهر اقامت و يا از آن عبور کردهاند(6)
کلنل چارلز ادواردييت، که در دوران قاجار از جاجرم بازديد کرده است.، در سفرنامهي خويش از سکهي مکشوفهاي داراي تاريخ 739 هق ياد کرده که در ضربخانهي جاجرم ضرب شده بود. از آن جا که اين شهر. «...در مسير جادهي ابريشم بين دو ايستگاه نيشابور و دامفان قرار داشته...»(7) همواره به آن توجه ميشده است. راه ديگري نيز که استرآباد (گرگان قديم) ميگذشت شهرهاي حاشيهي جنوبي درياي خزر را از طريق جاجرم به خراسان متصل ميساخت. چنان که به فرمان امير عليشير نوايي، وزير با تدبير تيموريان، سه کاروانسراي مهم عشق، قلي (Qelly) و قرهبيل (Qarabill)در مسير همين راه در منطقهي جاجرم ساخته شد(8)
«کلاويخو» سفير دربار اسپانيا، در مسير سفر خويش به دربار تيموريان از اين شهر عبور کرده، قلعهي واقع دراين شهر را توصيف کرده است.(9)
در جاجرم علاوه بر تاتها، که قديميترين ساکنان اين ديراند، ترکان گرايلي، طوايف عرب، ازبکها و بخاراييها سکني گزيدهاند. اين اختلاط نژادي، بيشک، ناشي از موقعيت جغرافيايي خاص آن بوده است.
ترگان گرايلي شامل دو طايفهي مهم رمضانلو و مقصودلو هستند. گروه اول در دوران نادرشاه و گروه دوم در زمان محمد شاه قاجار از منطقهي کالپوش به اين ناحيه آمدهاند.(10)
«در حال حاضر از اين مردم فقط خانوارهايي معدود مانده که آنها نيز ترکي را از ياد برده و فارسي تکلم ميکنند»(11).
«اين ناحيه براي ساليان متمادي تحت سرپرستي حاکم بحنورد اداره ميشد. اما قبل ازآن، گاهي از توابع استرآباد، بسطام يا نردين محسوب ميشده است»(12) و از دوران حيدرقلي خان سهام الدوله (از ايلخانان بجنورد در دوران قاجاريه) جزء قلمرو حکومت بجنورد شده است.
جاجرم در طول تاريخ خويش بارها، به دليل هجوم طوايف ازبک و ترکمن، آسيب فراوان ديده است. در مرکز شهر جاجرم قلعهاي موسوم به «نارين قلعه» وجود دارد که تا اواخر دوران قاجار از آن استفاده ميشده است. سياحاني که در قرون اخير از جاجرم عبور کردهاند.، هر يک، اين قلعه را توصيف کردهاند. اين امر از ثباتي هميشگي در اين قلعه حکايت دارد. بي شک ساکنان جاجرم در اين دورهها به دنبال آرامش و امنيتي بودهاند که جز در پناه ديوارهاي بلند اين قلعه فراهم نميآمده است.(13) خاور بيبي شادلو (خواهر يارمحمدخان سهامالدوله، حکمران بجنورد معاصر با ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار) در سفرنامهي خويش شرحي از اين قلعه آورده است.(14) در اين نوشته چهار بنا از بناهاي مذهبي و تاريخي جاجرم را معرفي ميکنيم.
اين بنا در داخل شهر جاجرم و در جنوب شرقي تپهي قلعه (نارين قلعه) واقع است. مسجد جامع جاجرم از نوع مساجد شبستاني است و پلان آن، «ابتداييترين سبک مسجدهاي چهار ايواني»(15) را القا ميکند. ورودي بنا در ضلع شمالي آن واقع است و به يک صحن کوچک با ابعاد 5 / 7 ضربدر 5 / 7 متر محدود ميشود. شبستانهاي مسجد در دو ضلع شرقي و غربي اين صحن قرار دارند. جهت صحن، شمالي - جنوبي است و ضلع جنوبي آن از طريق يک ورودي بزرگ و رفيع به فضاي گنبدخانه منتهي ميشود. محراب مسجد با ارتفاع 235 سانتيمتر و عمق 85 سانتيمتر در ضلع جنوبي گنبدخانه است.دايرهي گنبد اين بنا با کمک تکنيک ترمبه زني اجرا شده است. رأس اين ترمبهها به شکل ترکشهاي خورشيدي و پايين آنها به شکل لوزيهاي منظم و ذوزنقههايي است که اضلاع پايين آنها بر روي پايهي ترمبه استوار است. داخل گنبد به شکل نيم کاسهي سادهاي است که مرکز آن به يک ستارهي 24 پر، که به طور برجسته کار شده مزين است.(16).
فضاي شبستان به وسيلهي طاق و تويزه پوشش يافته است. در پشت ديوار شرقي شبستان ضلع شرقي، يک فضاي الحاقي اضافه شده که بيشتر در زمستانها از آن استفاده ميشود. اين مسجد کوچک فاقد عناصري چون ايوان رفيع و مناره است و در مجموع نماي بيروني آن فاقد تزيينات بوده و به استثناي سه عدد کاشي که بر پيشاني ايوان جنوبي جاي دارد، قسمت عمدهي تزيينات را بايد در گنبد خانه جستجو کرد. در اين قسمت ميتوان از «تزيينات گچبري... ترمبهها، لچکيها و کاربندي زير گنبد نام برد.»(17)
«مصالح بنا کلا سنگ، ملاط گچ، اندود کاهگل و گچ است که به طور حتم در اصل تزييناتي از کاشي نيز داشته است...».(18)
سبک معماري اجرا شده در اين مسجد بسيار ساده و ابتدايي به نظر ميرسد. همچنين کوچک بودن ابعاد مسجد نيزاين بنا را در نگاه اول حقير جلوه ميدهد. با اين حال پلان آن از نوع ابتداييترين سبک مساجد چهار ايواني اما «در مقام مقايسه با مساجدي نظير مسجد جامع فهرج سبک تکامل يافتهتري را نشان ميدهد... و با استناد به معماري موجود و اجراي قوسها و دهانهها و ابعاد آنها (احتمالا) به قرن چهارم يا پنجم هجري تعلق دارد و در عداد يکي از ارزندهترين آثار مذهبي به شمار ميآيد.»(19)
مؤلف مطلع الشمس کتيبهي کاشيهاي موجود در بنا را چنين توصيف کرده است: «بالاي اين صفه که کتيبهي مقصوره است سه آجر کاشي نصب شده در روي يک آجر سبز که دو ثلث آن شکسته، نوشته شده است. «توکلت» و در يک طرف «علي الله». در يک طرف و فيمابين صورتي شبيه به (مجمر) آويخته شده و با خط سياهي است و در گوشهي ديگر آجر نوشته است «خداي بر آن بنده مسلمان» و زير اين عبارت «در کار» و زير آن «بر عشر معروف» و زير آن، «دههي محرم سنه» پايينتر از آن «تقبل الله منه». در آجر کاشي وسط با خط جلي برجسته لفظ «يا احد» نوشته شده است. دربالاي آجر سبز ديگر «لااله
الا الله محمد رسول الله» و در زير: سورهي فاتحة الکتاب، بعد از آن سوره توحيد و در زير «بتاريخ بيستم ماه سنهي سبع و سبعين». بعد از «سبع و سبعين» کلمهي لا يقرا [ناخوانا] که ظن قريب به يقين «خمسمائه» بوده و به نظر ميرسد، در يک طرف طول آجر نيز نوشته شده است. (ان الدين عند الله الاسلام) و در طرف ديگر (شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط). اين آجرها را از محل ديگر به اينجا آورده و نصب کردهاند. حالا آن محل خارج از مسجد بوده يا داخل الله اعلم...».(20)
در حال حاضر کتيبهي کاشيهاي ايوان جنوبي، آسيب ديده و کلمهي «خمسمائه» از بين رفته است. در گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخ خراسان دربارهي کتيبههاي ديگر اين بنا چنين آمده است: «... به گفتهي چند ريش سفيد،، کاشي ديگري در اين مسجد وجود داشته که اشعاري بر آن نوشته شده بود و حاکي از تعميرات بنا بوده است و اين مطالب از زبان آنهاست:
ماده تاريخ درج شده در بيت دوم، يعني «غنج»(22)،برابر است با 1034 که در اين سال تعميراتي در بنا انجام شده است. احتمالا در نماي ايوان جنوبي مسجد کاشيهايي وجود داشته که تاريخ احداث آن را نشان ميداده است و بعدها از بين رفتهاند. سه کاشي کنوني نيز در تعميرات بعدي به گونهاي نامأنوس جايگزين آنها شدهاند. اين کاشيها، که اعتماد السلطنه نيز شرح مبسوطي از آنها ارائه داده است، از لحاظ تکنيک ساخت و رنگ لعاب با کاشيهايي که اعتماد السلطنه نيز شرح مبسوطي از آنها ارائه داده است.از لحاظ تکنيک ساخت و رنگ لعاب با کاشيهايي که زماني در دورن مقبرهي علي بن مهزيار قرار داشتهاند.(23) قابل مقايسه هستند. بنابراين تاريخ مذکور در اين کاشيها (577 ه) به زمان ساخت بنا ارتباطي ندارد.
«ابوالحسن علي بن مهزيار از اعاظم اصحاب ائمهي اطهار است، سلام الله عليه. حضور پرنور ثامن الائمه و ضامن الائمه ابوالحسن بن موسي و حضرت ابوجعفر ثاني و محمد بن علي و امام همام ابوالحسن الثالث علي بن محمد عليهم الصلوة و السلام را دريافته... عدالت و صحت عقيدت و صدق لهجت اين بزرگوار مورد انفاق است و معتقد اجماع، اصلا از تخمهي عجم و مردم ايران به شمار ميآيد. پدرش، مهزيار، کيش ترسا داشته و در بلدهي دورق مينشسته از توابع ملک اهواز. او را توفيق الهي نصيب افتاده و به شرف اسلام فايز گشت. بعضي گفتهاند پسرش علي نيز به اصغر سن و حداثت عمر مسلمان شد و به حق اهل بيت (ع) معرفت به هم رسانيد...»(24)
علي بن مهزيار از سوي امام رضا (ع) و امام جواد (ع) مقام نمايندگي و وکالت در نواحي جاجرم را داشته و تأليفات و کتب متعدد از وي بر جاي مانده است.(25)
توصيف کلي بنا: مقبرهي علي بن مهزيار در دو کيلومتري شرق جاجرم و در ميان قبرستان شهر قرار دارد. گويا در گذشته علاوه بر اين بنا چند بقعهي تاريخي ديگر نيز در اين محل وجود داشته که امروزهي اثري از آنها بر جاي نمانده است.(26)
بنا داراي پلان مربع و عبارت است از يک اتاق که در ارتفاع چهار و نيم متري به وسيلهي چهار ترمبهي عميق و چهار طاقنماي تزييني
به هشت ضلعي تبديل شده و گنبد بنا بر روي آن استوار شده است. در هر ضلع و در فواصل بين ترمبهها پنجرهاي براي تأمين نور فضاي داخل تعبيه شده است.
ورودي بنا در ضلع شمالي آن قرار گرفته و در بالاي آن تزيينات مقرنس کاري به چشم ميخورد. اتاق مقبره در پشت اين ورودي واقع است. به طور کلي فرم بنا به شکل چهار طاقي است که چشمهي طاقهاي شرقي و غربي آن مسدود شده است.
صنيع الدوله در توصيف قبر موجود در داخل اين بقعه آورده است:... «شکل قبري که سه ذرع طول و يک ذرع و سه چارک عرض دارد و در بقعه موجود است و در بالاي قبر آجرهاي کاشي سبز ممتاز نصب کردهاند و آيات شريفهي قرآني به خط ثلث با گل و بوته بر روي آجرها برجسته رسم شده، اما چون افاغنه اين آجرها را خراب کرده و در ثاني رسم نمودهاند از ترتيب افتاده و آيات مبارکات خوانده نميشود.»(27)
همچنين کلنل ييت، که گويا از آخرين افرادي بوده که کاشيها را در اين بنا ديده است، در توصيف اين کاشيها آورده است: «... در اين بنا نوشتهاي که روي آن نام اين شخص ذکر شده باشد وجود نداشت. در اين جا تنها نکتهي جالب براي ما اين بود که اين قبر تا ارتفاع دو متر و ده سانتيمتر و يا دو متر و چهل سانتيمتري از کاشيهاي آبي رنگي، که آيههاي قرآن با خطوط درشتي روي آنها نقش شده بود.، پوشيده بود. اين کاشيها 45 تا 60 سانتيمتر عرض داشتند و خيلي خوب ساخته شده بودند. به نظر ميآمد که اين کاشيها را از بناي ديگري برداشته و در اين جا نصب کرده باشند؛ زيرا بيشتر آنها به طور وارونه و يا غير منظم کار گذاشته شده بودند. به طور کلي بر روي اين کاشيها نتوانستيم تاريخي پيدا کنيم.»(28)
قابل ذکر است که سرانجام يار محمد خان شادلو، ايلخاني بجنورد(1254 - 1322 هق)، به هنگام ساخت مقبرهاش در «بش قارداش»(29) اين کاشيها را از محل خارج و در داخل مقبرهي خود نصب نمود. در سال 1316 رئيس معارف بجنورد آنها را به ادارهي معارف و اوقاف خراسان تحويل داد.(30) و در حال حاضر در «گنجينهي هنرهاي اسلامي» تهران با شمارهي ثبت 3278 نگهداري ميشوند. اين کاشيها با رنگ فيروزهاي تيره و داراي خطوط ثلث با رنگ سياه هستند. اين خطوط شامل آيهي شريفهي 18 از سورهي آل عمران و آيات 255 و 256 سورهي مبارکهي بقره هستند.
اين مقبره در سال 1357 يک بار مرمت شده است و در سال 1371 نماي بيروني آن با استفاده از آجر سفال بازسازي شده است. همچنين گنبد بنا در سال 1378 با ايزوگام پوشش يافته و فضاي داخلي بنا نيز در سال 1379 گچ اندود شده است.
بناي کنوني صرف نظر از جايگاهي که در اعتقادات اهالي دارد، به سبب تعميرات غير اصولي که در آن صورت گرفته جاذبههاي اصيل و سنتي خويش را از دست داده است.
چنانکه اشاره شد فرم کلي بنا عبارت است از يک فضاي مربع که گنبد بر روي آن تعبيه شده است اين سبک با سبک اجرا شده در مقابر منفرد عصر مغول قابل مقايسه است.
گويا در زمان بازديد هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان، در اطراف بنا خرده آجرهاي لعابدار و فيروزهاي رنگ و کاشيهاي آبي و قطعات گچبريهايي وجود داشته که به نظر سرپرست هيأت با توجه به رنگ آجرها، نوع گچبريها و همچنين
فرم گنبد، ساخت اوليهي اين مقبره به قرن هفتم تا دورهي تيموري مربوط ميشود.(31)
گروهي از محققان بر اين باورند که اين مقبره بن علي بن مهزيار تعلق ندارد؛ زيرا او در شهر اهواز مدفون است(32) رضا احمدي بجنوردي، محقق تاريخ جاجرم، در مقالهاي ضمن تلاش براي اثبات تعلق اين مقبره به علي بن مهزيار اهوازي، علت پيش آمدن اين ترديد را چنين بيان داشته است: «تشابه اسمي بين علي بن مهزيار و علي بن ابراهيم بن مهزيار و نيز ذکر برخي از احاديث با کلمهي قال ابنمهزيار باعث به اشتباه افتادن بعضي از علماي رجال شده و هر دو نفر را يکي دانستهاند. اهالي جاجرم، که چندين سال قبل جهت تعمير بناي آرامگاه خواجه مهزيار نبش قبر کرده بودند، اولا جنازهي وي را سالم يافته و از آن روز اعتقاد کاملي پيدا کرده و نذورات فراوان ميکنند؛ ثانيا سنگ قبري کشف کردهاند. که نوشت شده «هذا مرقد ماهزيار» و قسمتي از سنگ هم خوانده نميشود. چنين به نظر ميرسد که آرامگاه جاجرم مربوط به علي بن مهزيار و بقعهي موجود در اهواز مربوط به علي بن ابراهيم بن مهزيار باشد.»(33)
اين بنا در محلهي باغ مزار گرمهي جاجرم قرار دارد. پلان بنا به شکل هشت ضلعي است که داخل آن از يک اتاق مربع شکل تشکيل شده است. بر بخش فوقاني چهار گوشهي اين فضاي مربع شکل چهار ترمبه تعبيه شده تا به اين طريق امکان ايجاد گنبد برفراز بنا فراهم شود. در نماي بيروني چهار جهت اصلي بنا، چهار ايوان با عمق 270 سانتيمتر قرار دارد که از طريق وروديهاي واقع در اين ايوانها، ورود به فضاي داخلي ممکن ميشده است. در حال حاضر جز ورودي واقع درايوان جنوبي بقيهي وروديها مسدود شدهاند.
همچنين در چهار جهت فرعي شمال شرقي، شمال غربي، جنوب شرقي و جنوب غربي بنا، چهار طاقنما با توجه به پاطاقهاي به جا مانده با ايوانها ارتفاع يکساني داشتهاند، وجود داشته که در حال حاضر از بين رفتهاند. نور فضاي داخل از طريق نورگيرهايي که در پايهي گنبد و در حد فاصل بين ترمبهها ايجاد شدهاند. تأمين ميگردد.
سبک طاقهاي بنا از نوع جناقي و قوس وروديها از نوع پنج او هفت تند است. گنبد داراي خيز کم و ساقهي کوتاه بوده و نماي داخلي آن،
با استفاده از تزيينات آجر کاري به شکل يک ستاره 16 پر درآمده است.
در ضلع غربي بنا با مسدود کردن ورودي ايوان غربي، فضايي به شکل محراب ايجاد شده است. در اين قسمت دو سنگ قبر کوچک وجود دارد که تاريخ يکي از آنها سال 1220 هجري قمري و مربوط به زمان بعد از ساخت مقبره است.
آجرهاي قرمز و نخودي با ابعاد 5 ضربدر 25 ضربدر 25 سانتيمتر و ملات گچ از جمله مصالح به کار رفته در اين بنا است. ايوان شرقي نسبت به کل بنا آسيب کمتري ديده است. نماي آجري گنبد آسيب زيادي ديده و فروريخته است. بناي مزار گرمه به لحاظ طرح و نقشه منحصر به فرد بوده، همچنين به دليل مهارت به کار رفته در شيوهي آجر چيني و نماسازي فضاي دروني گنبد، از آثار ارزشمند منطقه به شمار ميآيد. با اين حال تا کنون هيچ اقدامي براي نگهداري و حفظ آن انجام نگرفته و به سبب فقدان وجههي مذهبي در اين اثر، ساکنان محل نيز به اين امر علاقهاي نشان ندادهاند.
در ترمبهها و نورگيرهاي بنا شکافهايي ايجاد شده است: «در بالاي ترمبه ضلع شمال غربي و شرقي و جنوب شرقي به طرف بالاي گنبد نيز شکافي مشاهده ميشود. به قرار اطلاع، ضمن تحقيقات محلي در مورد تخريب شديد و سريع وروديها و اضلاع چهارگانه و جوانب وروديها، چنين مشخص گرديد که شخصي به نام سرهنگ قره گوزلو که قبل از شهريور 1320 سمت رياست املاک اين منطقه را به عهده داشته [به خاطر استفاده از آجرهاي اين بنا] براي ايجاد يک حمام خصوصي و منزل شخصي اقدام به چنين کار زشتي کرده است.»(34)
در مجموع، نقشه و طرح ايجاد شده در بنا و سبک آجرکاري آن، مقابر منفرد رايج در عصر مغول را به ذهن تداعي ميکند. اين مقابر غالبا در خارج، يک نماي هشت ضلعي دارند و در داخل شامل يک اتاق مربع شکل هستند. که قبر در ميان آن جاي دارد. ترمبهها يا تکنيک آجر کاري استادانهاي در نهايت ظرافت ايجاد شدهاند. و از لحاظ فني به معمار بنا امکان ايجاد گنبد را دادهاند.
با استناد به گزارشهاي هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان اين بنا «از نظر پلان و اجرا و نوع مصالح قابل مقايسه با مقبرهي علي بن مهزيار جاجرم بوده ولي در حالت کلي مفصلتر است... از آن جايي که بناي جاجرم داراي قدمت مشخصتري است (به استناد مدارک موجود مثل کاشيهاي فيروزهاي قرن هفتم هجري)(35) تاريخي که براي اين دو بنا [ميتوان در نظر گرفت] با هم همزماني خواهد داشت»(36)
در خاتمه بايد گفت بناي مزار گرمه از دو ويژگي مهم براي تعيين قدمت برخوردار است: از لحاظ نقشه و طرح کلي با بناهاي مقبرهاي قرون هفت و هشت هجري قابل مقايسه است. همچنين شيوهي آجر چيني آن نيز به نحوهي آجر چيني بناهاي قرون هفت و هشت هجري و به عبارتي عصر ايلخانان مغول مشابهت دارد.
بناي امامزاده ابراهيم در يک کيلومتري شمال روستاي دربند از توابع بخش شقان جاجرم واقع است. اين بنا در کنار جادهي آسفالتهاي، که روستاي دربند را به روستاهاي طبر و شقان متصل ميکند قرار گرفته است و به اعتقاد اهالي، مدفن امامزاده ابراهيم، برادر امام رضا (ع) است.
بناي مقبره بر بالاي يک صفحهي کم ارتفاع قرار گرفته است که اين ارتفاع را ميتوان توسط چند پله، که در حال تخريب هستند، پيمود. بنا داراي نقشهي چهار ضلعي و متأثر از سبک چهار طاقي است. پلان چهار ضلعي بنا در ارتفاع 5 / 3 متري با ايجاد يک پوشش مثلثي شکل بر کنجها و يک طاقنماي کم عمق در هر ضلع و چهار طاقنماي ديگر با چهار روزنه در وسط اضلاع به پلان هشت ضلعي تبديل شده، سپس دايرهي گنبد، که از داخل به شکل نيم کاسه است، تعبيه شده است.(37)
در حال حاضر داخل مقبره با گچ اندود شده و و درهاي ورودي واقع در اضلاع شمالي و غربي و مسدود شده و به شکل طاقنما درآمدهاند. وروديهاي اضلاع شرقي و جنوبي باز هستند. و ورودي شرقي با پوشش جناقي سقف شده است. داخل مقبره فاقد هر گونه تزيينات است. در نماي خارجي بنا، در طرفين هر ورودي، يک منارهي کوتاه تزييني تعبيه شده است. نماي داخلي و خارجي بنا در دورههاي مختلف چندين بار گچ اندود شده است. در داخل ايوانهاي شرقي و شمالي بنا بقاياي تزيئنات گچبري به چشم ميخورد که به روش قالبي ايجاد شدهاند. در اطراف بنا قضاهاي الحاقي وجود دارد که بر اثر عوامل جوي و فرسايش رو به ويراني نهادهاند.
آنچنان که در گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان ثبت شده است. اين بنا در اوايل دههي پنجاه از وضعيت نسبتا مطلوبي برخوردار بوده است. در اطراف بنا جدولکشيهايي موجود بوده و در محوطهي اطراف درختکاري داشته است.(38) در زمان بازديد (سال 1380) تنها يکي دو درخت در نزديکي بنا مشاهده شد. همچنين در محوطهي پيرامون بنا حفرههاي متعددي توسط سودجويان و حفاران غير مجاز حفر گرديده و حتي در ديوارههاي بنا نيز حفرههايي ايجاد شده بود.
اين بنا در حال حاضر متروک شده و اهالي روستاي دربند از محوطهي اطراف آن براي تدفين استفاده نميکنند و اين امر درصدمه ديدن بنا بيتأثير نبوده است.
در حال حاضر بنا فاقد کتيبهاي است که در تعيين قدمت آن راهشگا باشد. «آنچه مسلم است زير ترمبهها و طاقنماها ازارهاي به چشم ميخورد که سابق بر اين به طور حتم کتيبهاي داشته است. تکههاي گچبري به دست آمده در اطراف بنا و خاکبرداريهاي داخل صحن اين مطلب را تأييد ميکند.»(39) بنابراين براي تعين قدمت بنا بايد به فرم و سبکهاي معماري اجرا شده در آن توجه داشت. «نماي بيروني بنا و حالت کلي آن يک بناي قرن هفتم را به ذهن بيننده القا ميکند. به خصوص از نظر پلان و اجراي طاقها و طاقنماها بيشباهت به بناهاي قرن هفتم، که در جاجرم و گرمه ديده ميشود، نيست. ولي به علت کوهستاني بودن اين منطقه و در معرض برف و باران بودن، نماسازي آن به کلي با بناهاي ديگر متفاوت است و الحاقاتي قطور و ضخيم در چهار گوشهي بنا ايجاد شده که دايرهي گنبد از بالاي رأس اين ترمبهها و طاقنماها شروع شده و به صورت کلاه خودي درآمده است.»(40)
مورخاني که به تاريخ منطقهي جاجرم پرداختهاند از بناهاي مذهبي اين منطقه نامي به ميان نياوردهاند. تا در شناخت هويت واقعي و قدمت اين بناها راهگشا باشند. از طرفي اين بناها به دليل اقبال مردم منطقه به آنها، در دورههاي مختلف تعمير شده و به ناچار دخل و تصرفاتي در آنها صورت گرفته است که گاه باعث مخدوش شدن اصالت اين بناها شده است. با اين حال ساختار اصلي بناهاي مذهبي موجود، به لحاظ کاربرد طاق و قوسها براي کاهش وزن جرزها قابل مقايسه با سبک رايج در مقابر مربوط به قرون هفت و هشت هجري هستند.
در ميان اين بناها، بناي امامزاده ابراهيم دربند، به دليل سبک معماري خاص، در رديف آثار ارزشمند منطقه محسوب ميشود و با وجود آسيبهايي که بر آن وارد آمده است هنوز هم توجه هر شخص علاقهمند به ميراث فرهنگي را جلب ميکند، به همين دليل بايد مرمت آن به نحوي انجام شود که به ارزشهاي تاريخي آن لطمهاي وارد نشود.
پی نوشت:
1-» سعيديان، عبدالحسين، شناخت شهرهاي ايران، تهران: انتشارات علم و زندگي، 1379، چاپ اول، ص 325.
2- حکيم، محمد تقي، گنج دانش، تهران: چاپخانهي ميرزا حبيب الله، 1305 هجري قمري، ص 250. .
3- لباف خانيکي، رجبعلي، «مروري بر مطالعات باستان شناسي در خراسان»، فصلنامهي خراسان پژوهشي، شمارهي اول، 1377 مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي، ص 22 - 9. .
4- ر. ک: توحيدي فائق، گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان (بجنورد)، ج 4، بخش جاجرم (2535-36)، آرشيو سازمان ميراث فرهنگي و گردشگردي کشور. .
5- همان. .
6- ر. ک خواندمير، غياث الدين، تاريخ حبيب السير في تاريخ افراد البشر، دورهي سه جلدي، زير نظر محمد دبير سياقي، 1362، تهران: کتابفروشي خيام، چاپ سوم. .
7- شريعتي، علي راهنماي خراسان، 1363، مشهد: انتشارات الفبا، چاپ دوم، ص 191.
8- ر. ک: صنيع الدوله، محمد حسن خان، مطلع الشمس، 2535، تهران سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي، ص 123. .
9- گنزاله دو، کلاويخو، سفرنامهي کلاويخو، ترجمهي مسعود رجب نيا، 1337، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 184. .
10- راهنماي خراسان، ص 189. .
11- چارلز ادواردييت، سفرنامهي خراسان و سيستان، ترجمهي قدرت الله روشني زعفرانلو و مهرداد رهبري، 1365،تهران: انتشارات يزدان، چاپ اول، ص 361.
12- همان، ص 365.
13- براي مطالعهي بيشتر پيشينهي تاريخي جاجرم مراجعه شود به: عليزاده جاجرم، حسين، تاريخ جاجرم، 1378، تهران: انتشارات جاجرمي، چاپ اول؛ و نيز: احمدي، رضا، جاجرم سرزمين خفته در تاريخ، 1375، پاياننامهي کارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد.
14- سهامالدوله، يارمحمدخان / خاور بيبي شادلو، سفرنامههاي سهام الدوله، به اهتمام قدرت الله روشني زعفرانلو، 1374، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، ص 179.
15- ر. ک: گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان (بجنورد)، 36 - 2535، ج 4.
16- توحيدي، فائق، «مسجد جامع جاجرم «، مجلهي اثر، شمارهي 14 - 12، سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران، تهران: 1365، ص 105.
17- همان. .
18- گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان (بجنورد)، 2535 - 36، ج 4. .
19- همان. .
20- مطلع الشمس، ص 112 و 113. .
21- گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان (بجنورد)، 2535 - 36، ج 4. .
22- زيرا حرف «چ» در الفباي ابجد «ج» محسوب ميشود.
23- اين کاشيها در اواخر دوران قاجاريه به مقبرهي «بش قارداش» در شش کيلومتري جنوب بجنورد منتقل شدهاند. و در حال حاضر در گنجينهي هنرهاي اسلامي تهران نگهداري ميشوند.
24- مطلع الشمس، ص 117. .
25- همان. .
26- راهنماي خراسان، ص 189. .
27- مطلع الشمس،ص 114. .
28- سفرنامهي خراسان و سيستان ص 364. .
29- مقبرهي يار محمد خان سهام الدوله در شش کيلومتري جنوب بجنورد که امروزه به عنوان تفرجگاه از آن استفاده ميشود.
30- سيدي زاده، احسان / عباسيان، علي اکبر، بجنورد گذرگاه شمالي خراسان، 1372، مشهد: انتشارات اردشير، چاپ اول، ص 165.
31- توحيدي، 2535 - 36، همان. .
32- مخلصي، محمد علي، «توضيحي بر مقالهي مسجد جامع جاجرم» مجلهي اثر، شماره 18 و 1369،19، تهران: سازمان ميراث فرهنگي کشور. ص 197 - 165.
33- احمدي، رضا، «علي بن مهزيار اهوازي يا جاجرمي» مجلهي زائر (ويژه نامهي جواد الائمه)، شمارهي هشتم، آبان ماه 1377، مشهد، ص 54. .
34- گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان (بجنورد)، 2535 / 36، ج 4. .
35- در سالهاي اخير مقبرهي علي بن مهزيار با استفاده از مصالح جديد نوسازي شده و اثري از کاشيهاي قرن هفتم در اين بنا و اطراف آن مشاهده نميشود.
36- همان. .
37- گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار و بناهاي تاريخي خراسان (بجنورد) 2535 - 36، ج 4. .
38- همان.
39- همان.
40- همان.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}